نویسنده: مرتضی صارم
مقدمه:
تغییر نظام سیاسی با سقوط جمهوریت و حاکمیت امارت اسلامی افغانستان از تحولات شگفت آور منطقه به شمار می رود. با این حال برخی از پژوهشگران معتقد اند که عملکرد های حاکم در نظام جمهوریت از جمله نقض قانون اساسی، افزایش فساد اداری و عدم موجودیت روایت مشترک مبارزه با افراطگرایی دینی، جمهوریت را محکوم به شکست ساخته و سقوط آن چندان هم دور از انتظار نبود. خروج نیروهای خارجی به خصوص نظامیان آمریکا از افغانستان مسئله ای بود که از سالها به اینسو توسط سیاستگذاران آمریکایی مطرح گردیده و واقع شدن این امر دور از انتظار نبود. با این حال برخی از نظامیان و تحلیلگران آمریکایی خروج از افغانستان را زود هنگام و اشتباهی بزرگ تلقی نموده؛ رئیس جمهور آمریکا را متهم به سهل انگاری در مسئله افغانستان نموده اند. از طرفی مذاکرات دوحه باعث شده بود تا زمینه حضور دوباره طالبان در افغانستان مساعد گردیده؛ تشدید جنگ و سقوط ولایات و در نهایت فرار رئیس جمهور افغانستان، حقیقت حاکمیت دوباره طالبان در افغانستان را رقم زد.
نظام بین الملل و کشور های قدرت مند پس از این حوادث هر کدام رویکرد ها و جهت گیری های متفاوتی را در قبال افغانستان اتخاذ نموده اند. ظاهرا تا کنون فشار ها بر طالبان در حد شعار بوده و گه گاهی تنها مسائل زنان و محکومیت هایی مبنی بر نقض حقوق بشر توسط طالبان در افغانستان توسط کشور های قدرتمند و سازمان های بین المللی مطرح می شود. این در حالی است که برخی از قدرت های منطقه ای مانند، پاکستان، ایران، هند، چین و روسیه؛ رویکرد و جهت گیری های متفاوتی نسبت به امارت اسلامی داشته اند. سیاست های چین، روسیه، پاکستان و ایران نشان می دهد که این کشور ها وضعیت افغانستان را به نحوی پذیرفته و نسبت به سیاست های طالبان به خصوص در عرصه داخلی نقد چندانی ندارند. با این حال مطالعه رسانه های هندی نشان می دهد که این کشور از سیاست های طالبان به خصوص مسائل مرتبط با امنیت و حقوق بشر نگرانی های خود را ابراز نموده اند.
در این نگارش کوتاه اشاره ای به جهت گیری های سیاست خارجی چین، پاکستان و هند در قبال امارت اسلامی افغانستان خواهیم داشت.
- چین و امارت اسلامی طالبان
چین به عنوان یک قدرت نو ظهور و تعیین کننده اقتصادی در صدد تمرکز سیاسی در منطقه است؛ این کشور تلاش دارد تا با حضور در افغانستان جایگاه چین را به عنوان قدرت تعیین کننده (اقتصادی) در منطقه تثبیت نماید. از طرفی پیشرفت اقتصادی سریع چین و نیاز این کشور به مواد خام در حالی مطرح است که افغانستان در همسایگی چین دارای منابع وافر طبیعی و مواد خام دست نخورده می باشد. همچنان موقعیت استراتژیک افغانستان میتواند نقش متصل کننده چین به پاکستان را ایفا نماید.
حضور امریکا در افغانستان در زمان جمهوریت را می توان همواره به عنوان یکی از نگرانی های چینی ها مطرح نمود؛ با این حال روابط اقتصادی چین از سالها به این سو با افغانستان ادامه داشته و با روی کار آمدن امارت اسلامی ظاهرا این روابط در حال استحکام و توسعه است. با روی کار آمدن امارت اسلامی، دولت چین در اپریل 2023 موقف خود در رابطه به افغانستان را با مطرح نمودن احترام به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان ابراز نموده؛ اذعان داشته است که به انتخاب های مذهبی، فرهنگی و شیوه زندگی مردم افغانستان احترام خواهد گذاشت. میتوان گفت چین با این موقف می خواهد تأکید نماید که اگر در گوشه ای از افغانستان مردم دخترانشان را اجازه رفتن به مکتب نمی دهند از نظر چینی ها اشکالی نداشته و آنها این مسئله را انتخاب مردم افغانستان تلقی نموده، احترام می گذارند.
دولت چین در بیانه خود تأکید نموده است که در امور داخلی افغانستان مداخله ننموده، هر گز به دنبال تثبیت ارزشهای چینی در افغانستان نبوده و به دنبال اینکه افغانستان را به عنوان یک متحد سیاسی انتخاب نماید نیست. میتوان دریافت که چین دولت داری میانه و محافظه کارانه در افغانستان را حمایت نموده مسائل مرتبط با حقوق بشر بر رویکرد های سیاسی – اقتصادی این کشور در قبال افغانستان تأثیر گذاری به خصوصی نخواهد داشت.
در بیانه وزارت خارجه چین تأکید شده است که؛ این کشور برای ایجاد دولت پایدار در افغانستان کمک نموده و با هر پدیده ای که باعث بی ثباتی در افغانستان شود مقابله خواهند نمود. با این حال در قسمت هایی از بیانه نگرانی های چینی ها در رابطه به آموزش گروه های تروریستی به خصوص جنبش ترکستان شرقی در افغانستان نیز مطرح شده است.
با توجه به بیانیه وزارت خارجی چین؛ به نظر می رسد چینی ها به این باور رسیده اند که طالبان می توانند ثبات نسبی در افغانستان را به وجود آورده و همسو با برنامه های اقتصادی دولت چین حرکت نمایند. به عبارتی؛ طالبان می توانند امنیت سرمایه گذاری های چین در افغانستان را بیشتر از هر زمان دیگر تأمین نمایند؛ یکی از این سرمایه گذاری های اقتصادی می تواند طرح کمربند اقتصادی چین – افغانستان – پاکستان باشد.
در جانب مقابل؛ طالبان نیز همواره در سطح رسانه ای از کمک های مالی و ارائه خدمات تحصیلی برای استادان دانشگاه ننگرهار توسط چینی ها سپاسگذاری نموده و از پروژه های اقتصادی چین در افغانستان استقبال نموده اند.
- پاکستان و امارت اسلامی طالبان
با وجود اینکه پاکستان از لابی ها و حامیان طالبان در منطقه و نظام بین الملل به شمار می رود؛ همواره مسئله حمایت طالبان از تحریک طالبان پاکستانی برای دولت پاکستان مسئله به شمار رفته و نگرانی هایی را به وجود آورده است. شواهد نشان می دهد که حاکمیت امارت اسلامی در افغانستان به نحوی باعث تقویت تحریک طالبان پاکستان گردیده و حملات این گروه در نقاط مختلف پاکستان به خصوص مناطق بلوچستان و خیبر پختونخواه افزایش یافته است. تحقیقات نشان می دهد که آمار حملات هراس افکنی در پاکستان بعد از روی کار آمدن طالبان در افغانستان 73 درصد افزایش یافته است. نمایندگان وزارت خارجه پاکستان در فضای رسانه ای همواره از حمایت طالبان از تحریک طالبان پاکستان انتقاد نموده و اتهاماتی را همواره در این ارتباط مطرح نموده اند. با این حال روابط دیرینه پاکستان و طالبان و اینکه دولت پاکستان همواره نقش حامی و لابی برای طالبان افغانستان داشته است را نمی توان انکار نمود.
به عقیده برخی از تحلیل گران پاکستانی رویکرد پاکستان برای محار طالبان بی نتیجه بوده است. سفیر سابق پاکستان در آمریکا و نماینده این کشور در سازمان ملل متحد در مقاله ای تعامل پاکستان با امارت اسلامی را به بررسی گرفته است. به عقیده این تحلیلگر پاکستان تمام راه ها برای مدیریت و کنترل طالبان را به پیش گرفته اما هیچ کدام ازاین سیاستگذاری ها نتیجه بخش نبوده اند. با وجود اینکه میان پاکستان و طالبان پیوندی دراز مدت و انکار ناپذیر وجود داشته؛ تهدید ها و نشست های دیپلماتیک دولت پاکستان با طالبان در راستای مبارزه با افراطگرایی در پاکستان و تأمین امنیت مرز ها نتیجه ای در پی نداشته است. به عقیده نگارنده این مقاله نیاز است تا پاکستان رویکرد های خویش را متناسب با شرکای بین المللی خویش در قبال افغانستان همسو سازد.
به هر حال به نظر می رسد روابط دولت پاکستان با امارت اسلامی رو به وخامت و ناسازگاری نهاده است. ترس از حمایت امارت اسلامی از تحریک طالبان پاکستان و در آینده مطرح نموده مسئله پشتونستان بزرگ از خطرات عمده ای هستند که دولت پاکستان را نگران ساخته است.
- هند و امارت اسلامی طالبان
تاریخ نشان داده است که روابط افغانستان – پاکستان همواره بر جهت گیری های دولت هند نسبت به افغانستان تأثیر گذار بوده است. لذا هندی ها از دیر زمان به این سو همواره تلاش داشته اند تا با استفاده از ابزار های سیاسی – اقتصادی و همچنان مطرح نمودن مباحث مرتبط با امنیت و توسعه افراطگرایی دینی در افغانستان بر روابط افغانستان – پاکستان تأثیر گذار باشند. هند در زمان جمهوریت کمک های اقتصادی بسیاری به افغانستان نموده و در پروژه های بزرگ اقتصادی مانند بلد سلما نقش ایفا نموده اند.
رویکرد ضد پاکستانی و ضد طالبانی هندی ها در نشرات و رسانه های این کشور کاملا مشخص است. روز نامه های هندی طالبان را دزد کمک های بین المللی عنوان نموده و از محدودیت های طالبان بر زنان، بسته شدن ارایشگاه ها و دستگیری فعالین جامعه مدنی همواره انتقاد نموده اند.
Time of India یکی از رسانه های برجسته هندی در یکی از تحلیل ها سراج الدین حقانی را متهم به تلاش جهت تسلط بر پروژه تاپی نموده و اختلافات و رقابت های حقانی با عبدالغنی برادر را به بحث گرفته است. این رسانه در یکی از مقاله های خود با اشاره به نقش پاکستان بر تقویت طالبان تأکید نموده است که «پاکستان ماری را که در آغوش خود پرورده بود شروع به نیش زدن این کشور نموده است.» این تحلیل همچنان به مسئله پشتونیسم و آسیب پذیری پاکستان از سیاست های پشتونگرایانه طالبان اشاره نموده است.
میتوان گفت جهت گیری های دولت هند در قبال طالبان ظاهرا انتقادی بوده و نگرانی های مرتبط با امنیت و محدودیت های حقوق بشری از جانب سیاستگذاران هندی بار ها مطرح شده است. جی شانکر وزیر خارجه هند نیز تأکید نموده است که هند تنها به کمک های بشری به افغانستان تمرکز داشته، وضعیت افغانستان را رسد نموده و در مسائل سیاسی بی طرفی خود را حفظ خواهد نمود. این در حالی است که سفارت هند در افغانستان هنوز فعال است؛ اما به گفته نمایندگان وزارت خارجه هند آنها صرفا جهت حل امور قنسلی در افغانستان فعالیت خود را ادامه داده اند.
نتیجه گیری:
به نظر می رسد چین علاقمند پا گرفتن طرح های های اقتصادی خود در افغانستان بوده و ظاهرا به این نتیجه رسیده است که نیروی دیگری در حال حاضر نمی تواند جایگاه طالبان را گرفته و به تطبیق طرح های اقتصادی چین کمک کند. با توجه به بیانیه وزارت خارجه چین؛ این کشور طرف دار هیچ نوع جنگ نظامی در افغانستان نبوده و مسائل مرتبط به حقوق بشر در افغانستان برای دولت چین اهمیت چندانی ندارد. ظاهرا چین به این نتیجه رسیده است که در حال حاضر طالبان تنها نیرویی هستند که می توانند امنیت پروژه های اقتصادی چین در افغانستان را تأمین نمایند، به همین دلیل انتظار می رود روابط چین با امارت اسلامی در آینده استحکام بیشتری یابد.
پاکستانی ها به صورت جدی از مسئله تحریک طالبان پاکستان و جدایی طلبی مناطق پشتون نشین نگران هستند. حمایت امارت اسلامی از تحریک طالبان پاکستان در دراز مدت می تواند روابط امارت و پاکستان را با چالش روبرو سازد. با وجود اینکه سیاست های طالبان در جهت تثبیت جایگاه پشتون ها در افغانستان و در نهایت مطرح نمودن پشتونیزم و پشتونستان بزرگ در حرکت است؛ پاکستان به دنبال این است تا بعد اتنو نشنلیزم طالبان را تضعیف نماید؛ با این حال با توجه به حضور 29 درصدی پشتون ها در اردو و 40 درصدی آنها در ادارات دولتی، پاکستان به راحتی قادر به موضع گیری در قبال پشتونیزیم نخواهد بود.