نویسنده:‌ غلام علی صارم

بیداد فقر در افغانستان !

« اگر به فقرا نان بدهیم آنرا میخورند و از آن لذت می برند اما فقر شان دوام دارد و اگر به آنها کار آموزش بدهیم و ابزار کار بدست ایشان بدهیم زندگی شان برای همیشه بهبود خواهد یافت.»

سالهاست که این جملات را تکرار و تکرار نوشته و گفته ام  و هنوز هم به همین اعتقاد هستم که برای فقرا باید کار ایجاد کرد و خود شان را باید مصروف کار ساخت .

طی بیست سالی که به مردم ما مدد رسانی شده و اکثرآ مواد غذایی و مواد سوخت به تعدادی از خانواده ها کمک گردیده و یا هم مقداری پول نقد به آنها داده شده که از نظر ما این کمک ها در جهت فقرزدایی هرگز موثر نبوده و چنانچه اگر دوام هم پیدا کند موثر نخواهد بود و فقرا همچنان فقیر و فقیر تر خواهند شد.

چنانچه عملا مشاهده می کنیم که برای خانواده های که طی بیست سال به ایشان از طریق موسسات مختلف کمک گردیده و به ایشان مواد خوراکه و گاهی پول و گاهی هم مقداری ذغال داده شده است اما در وضعیت این خانواده ها ما هرگز تغییر مثبتی را ندیدیم و اینک نیز همچنان فقیرند که در بیست سال قبل بودند.

از نظر ما این شیوه کمک رسانی کاملا یک شیوه غلط و در واقع غرور شکنی و گدا پروری است که این ها کردند . شاید هدف ایشان گدا پروری نبوده اما عملا این شیوه غلط به همین وضعیت منجر گردیده است . در کشور ما زمانی سخت ترین کار گدایی بود ولی امروز به یک امر عادی تبدیل گردیده است .

سوء تفاهم نشود که ما با کمک به مردم فقیر و از کار بیکار شده ها را در شرایط خاص مخالف هستیم . کمک های همچون مواد غذایی، خیمه و پتو، جای جایی پول نقد را در شرایط اضطراری ضرور میدانیم اما در صورت بهبود وضعیت، استمرار این کمک ها را به ضرر مردم و یک شیوه گدا پروری دانسته آنرا به نفع ندانسته بلکه به گدایی ودست دراز کردن عادت دادن میدانیم .

جمعی که طی بیست سال گذشته اینگونه کمک ها را وقتی از طریق کشور های بیرونی دریافت می کردند از آنها تشکر نموده و این جمله را همیشه تکرار می کردند « امیدواریم که این کمک هادوام داشته باشد» ، گویا اینکه مردم افغانستان فقرای مادام العمر هستند. گرچه مافیای قدرت در حکومت های کرزی و غنی یکی از اهداف عمده ایشان همین بود که مردم دایم گرفتار فقر باشند تا اینها به این بهانه عواید سرشاری را بدست آورند .

با صراحت میگویم که کمک های که از طریق موسسات جهانی و موسسات خیریه شخصی و مردمی که در بیست سال گذشته در افغانستان صورت گرفته نه تنها در محو فقر کمک نکرده بلکه فقرا فقیر تر گردیده اند. تعداد مهاجرینی که بعد از 2001 بوطن برگشته بودند نه تنها این ها همه برگشتند بلکه بعد از تاریخ متذکره صدها هزار مهاجر جدید ی که زندگی خود را از دست داده اند داریم .

به مردم نان دادند تا شب بخورند و فردا بازهم گرسنه باشند، زراعت ما محو شد ، ما زمانی آرد و برنج حتی یک بوری هم از خارج وارد نمی کردیم اما حالا کاملا به خارج وابسته هستم . مالداری ما کاملا از بین رفته خارجی های لذت گوشت حیوانات افغانستان را در دنیا بی نذیر میدانستند اما حالا ما گوشت های پوده و گندیده مرغ های برازیلی را که نه لذت دارد و نه کیفیت میخوریم .

ما در شرایطی قرار داریم که زراعت ما نابود شده ، مالداری از بین رفته ، فابریکه های تولیدی تعدادی قبلا و تعدادی در حال حاضر در حال فلج شدن است .

اینرا باید اذعان بدارم که افغانستان فعلا در شرایط اضطراری قرار دارد زیرا ما صدها هزار مهاجر جدید و صد ها هزار بیجا شده داخلی داریم که به کمک های اضطراری ضرورت دارند . اما در کنار این کمک ها اگر توجه به زیرساخت های اقتصادی اعم از زراعت و صنعت نگردد این کمک های اضطراری هم جایی را نخواهد گرفت و به مجرد تمام شدن بازهم فقیر خواهیم بود.

بی پرده بگویم که طی بیست سال گذشته کمک های سرسام آوری به این کشور سراسر زیر شد، اما مجموع این کمک ها در اختیار کسانی قرار گرفت که مافیایی گونه از آن استفاده های نا مشروع کردند و از این کمک ها برای خود اندوختند و مصرف کردند و منباب نمایش چند بوری آرد و برنج و چند بوتل روغن را در میدانی با فاصله قرار داده و عکس های نمایشی گرفتند که گویا این ها کمک های صورت گرفته را به مستحقین آن رسانده اند .

به عنوان چلنج، میخواهم دوستان به این موضوع دقت کرده و آنرا مورد تحقیق قرار دهند و آن اینکه فقیر ولو از بستگان این مافیای دولتی که بیست قبل فقیر بوده و از این کمک های مستفید شده و حالا در وضعیت بهتر زندگی میکند نشان دهید، اگر یافتید و یا چنین موردی پیدا شد ما حرف خود را پس گرفته و آنهایی را که خائن خطاب کردیم از ایشان معذرت خواهی و مقدس شان خطاب می کنیم .

در مقابل به عنوان تایید ادعایم پیشنهاد می کنم که خانه و زندگی و ذخیره در بانگ های خارجی چند وکیل و  وزیر و اطرافیان ارگ نشین که این کمک ها در اختیار شان قرار میگرفت،  بررسی شود.

پول سرشاری که تحت عنوان پرومود بخاطر توانمند سازی زنها آمده بود، بی بی گل اشرف غنی به قول ما شمالی ها «لوککه برکت» خورد و اینکه با اجمل احمدی دست به چه خیانت های زدندو ازبانک، ازگمرگ و کمک های جهانی چه گرفتند سرجایش که بحث در مورد آنها ما را از موضوع مورد نظر دور می سازد . دراین روز ها که بازهم توجه جامعه جهانی به وضعیت ناهنجار اقتصادی ما جلب شده و از طرفی فقر ویرانگر و بحران انسانی را در کشور ما پیش بینی می نمایند و طبق یکی از اظهارات که در افغانستان طی چندماه آینده 97% مردم زیر خط فقر قرار خواهند گرفت.  به نظر ما همین حالا بیشتراز رقم یاد شده مردم افغانستان زیر خط فقر قرار دارند. زیرا در شرایط فعلی تعدادی که بتواند مصارف خود و خانواده اش را تامین کند شاید به یک فیصد هم نمیرسد.

آری! در کشوری که کارنیست، تجارت نیست ، واردات و صادرات نیست، تولید نیست و مامور و معلمش نمیتواند معاش بخور نمیرش را سروقت بدست بیاورد . سرمایه های بانکی اش هم به بهانه های مختلف از جانب قلدران زورگو منجمد، بانک ها اعم از دولتی و شخصی به همین مناسبت نیمه فلج.  در چنین وضعیتی زیرا خط فقر قرار گرفتن 97% نفوسش یک امر عادی است. نوید کمک های انسانی جهان مخصوصا کنفرانس کشور های گروه جی 20 برای مردم ما امیدوار کننده است ، به شرط اینکه همچون گذشته این کمک ها در دسترس طبقه خاصی که با سازمان های خارجی در ارتباط و وابسته هستند قرار نگیرد.  به نظر میرسد که اگر این کمک ها بازهم از طریق عده ای دوپاسپورته که هیچگونه دلبستگی به افغانستان و مردمش ندارند توزیع گردد، باز هم بقول معروف همان آش و همان کاسه خواهد بود.

پیشنهاد ما در مورد توزیع این کمک ها اینست که بخاطر توزیع هربخش از این کمک ها فرد و یا افرادی از موسسه و یا کشور کمک دهند، در راس قرار داشته باشد و اینکه ایشان از ملل متحد و یا کدام نهاد بین المللی دیگر نیز افرادی را استخدام می کنند مربوط به خودشان باشد، ویا هم با توافق کمیسیونی را به عنوان سرپرست استخدام نمایند،  اما از افغانستان در توزیع این کمک های نه وزیر، نه وکیل ، نه شاروال و نه وکیل گذر و ارباب منطقه باید نقش نداشته باشد .

پیشنهاد من اینست که در افغانستان فقط از دو دسته افراد در جهت توزیع استخدام شوند :

  • استادان دانشگاه ها اعم از شخصی و دولتی و معلمین.
  • افراد مقتدر از امارت اسلامی که در ساحات مختلف از لحاظ امنیتی اشراف دارند و میتوانند امنیت و نظم را تامین نمایند.

ممکن این سوال پیش آید که استادان و معلمین در سراسر افغانستان اگر در توزیع سهم بگیرند از لحاظ معاش و سفریه مبلغ هنگفتی ضرورت خواهد بود . اما نه اینگونه بلکه به نظر ما اولا در حد نیاز و ثانیا در تمام ساحاتی که کمک قرار است توزیع شود از معلمین و استادانی که از همان ساحه هستند کارگرفته شود زیرا آنها از خانواده های فقیر و مستحق شناخت دارند و اگر در ساحه ای معلمی و یا استادی وجود نداشته باشد میتوان از محلات همسایه و یا حتی شهر همسایه اش کمک گرفت . به نظر ما استادان دانشگاه ها و معلمین اعم از طبقه ذکور و اناث تنها قشری هستند که طی بیست گذشته که جمعی کشور را به دزد خانه مبدل کرده بودند ، پاک بوده و پاک زیسته اند .

اگر کمک های که قرار است صورت گیرد اینگونه و تحت نظر کشور و یا گروه کمک کننده نباشد یقینا به مستحقین آن نرسیده و کماکان حیف و میل و مقداری هم واپس به اکونت های خارجی خواهد رفت.  «باداین سخن بگوشت، ما مرده و توزنده »